نزدیک دو ماه است از فاطمه کتاب ادواردو را امانت گرفتم که بخوانم. عصر آخرین روز ماه رمضان، شروع کردم به خواندنش. نزدیک صد صفحه اش را خواندم و مجبور شدم بگذارمش کنار. به خودم بود تا تمامش نمی کردم بلند نمی شدم.

 گاهی حامد شدم، گاهی عبداللهی و گاهی حسین. ولی نتوانستم ادواردو باشم. دلم خواست مثل ادواردو شوم، یک مسلمان واقعی که چشمش را می بندد به روی آن همه ثروت. قدم می گذارد در یک دنیای جدید که تجربه اش نکرده و...

بی شک ادواردو یکی از بهترین هاست هم بهترین کتاب ها هم بهترین آدم ها...

 

+ دلم می خواهد فکر کنم خواندن این کتاب اتفاقی نبوده و یک نیروی ماورایی مرا به خواندنش ترغیب کرده.