آلبالوی سیاه

یادداشت های مهتاب

۸ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

آخر سال چگونه گذشت؟

این روزها اصلا باورم نمی شود که دلش برایم تنگ شود...تماس نمی گیرد، جواب پیامک نمی دهد... وقتی جواب می دهد بی حوصله است...

کاش بتونم ازش دل بکنم قبل از این که آسیب بیشتری ببینم...

 

+ حتی این آخر سالی هم تلاشی برای بهبود رابطه مان نمی کند و فقط هر وقت تنهاست و بی حوصله و... حرف می زند، امازودتر از آن چه فکرش را بکنید فراموش می کند...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهتاب کاظمی

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست

هر بار که با او تماس می گیرم می پرسد کاری داشتی؟ و من هر بار پاسخ می دهم مگر باید کاری داشته باشم؟ نمی شود که دلتنگت بشوم؟ دلم هوایت را بکند و...

 

+ بنظرم دارد شبیه وکیل ها فکر می کند...

+عنوان از فاضل نظری

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهتاب کاظمی

خوشه های خشم من فرا می رسد

از دست خودم خشمگینم که ایمانم را وصل کردم به آدم‌ها. از دست خودم خشمگینم که فکر کردم آدم‌هایی هستند که من بهشان اعتماد دارم و قرار نیست هرگز مرتکب اشتباهی بشوند. از دست خودم خشمگینم که خیال کرده‌ام حقیقتی که به آن ایمان دارم، وابسته به یک نظام و آدم‌هاست...

 

 

+شاعر عنوان: حسین مویسات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهتاب کاظمی

بغلم کن که جهان کوچک و غمگین نشود

خدایا مرا به آنچه برایم مقدر نموده ای، دل خوش بدار...

 

+لیست آرزوهایم را زیرورو می کنم اما نتیجه جذابی نمی گیرم...

+دلم یک شادی جذاب و هیجان انگیز می خواهد...

+دلم یک عالم فراموشی خصوصا در مورد یک نفر می خواهد...

+لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهتاب کاظمی

خدایا سَرده این پایین...

در دوران دبستان مهرهای آفرین و صدآفرین و... را خیلی دوست داشتم. به تعداد مشخصی که می رسید خانم معلم جایزه مان می داد. جایزه ها هر چند کوچک بودند اما حس خیلی خوبی داشتند. من این روزها برگشتم به دوران دبستانم البته فقط برای خودت؛ خداجان...

خدایا! من برای تمام کارهای خوبی که شاید یک روزی در زندگیم کرده ام، مهر آفرین می خواهم و جایزه... نه این که فقط بخواهم با تمام وجود نیازمند مهر و جایزه هستم...

 

+خیلی بیشتر از آنچه که به فکر کسی برسد، دلم گرفته و کاری هم از دست کسی غیر از خودش بر نمی آید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهتاب کاظمی

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همتی کن و بگو ماهی حوضشان بی آب است

ای کاش همین روزها خبر خوشبخت شدنت را بشنوم... شاید فکر و خیالم آسوده شود...

 

+دلم ته ته ندارد وگرنه از همان جا برای خوشبختی ات دعا می کردم...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهتاب کاظمی

حرف های زیادی را نگفتم

وقتی می دانید کسی برای یک روز در هفته لحظه شماری می کند، لطفا خرابش نکنید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهتاب کاظمی

دو کلمه حرف حساب

اگر هر روز در زندگیم یک چیز خوب از آدم ها یاد بگیرم، هر سال یک عالم چیز خوب از اطرافیان یاد گرفته ام. نمونه اش هین روز جمعه دوم اسفند است که موقع رأی دادن به پسر گفتم: انگشت نزن؛ کرونا می گیری! خیلی محکم و البته با ادب و آرامش جواب داد: کربلا می گیرم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهتاب کاظمی