رفیق جان معتقد است اگر من ده سال پیش با او آشنا شده بودم، شاید بعضی از اتفاقات در زندگی اش رخ نمی داد... او می گفت و من می شنیدم... من اما فکر می کنم حتما خدا صلاح دیده که من در پاییز سال نود و سه با آشنا بشوم... شاید اگر زودتر با هم آشنا می شدیم اینقدر برای هم مهم نبودیم و ...

من فکرهایم را به رفیق جان نمی گویم ولی خدا را پررنگتر از همیشه حس میکنم در کنار جفتمان!